سکوت شش روزه یزدفردا برای ادامه حیات

در هنگامه ای که سایت های منسوب به اصلاح طلبان یزد، روزگار خوبی را طی نمی کنند و یک به یک بعد از مدت کوتاهی خودنمایی و خبرسازی، تعطیل شده و یا در بی خبری و نیمه تعطیلی بسر می برند، یزد فردا، سایت منسوب به اصولگرایان یزد، برای ورود به شش سالگی، شش روز سکوت «مصلحتی» کرد، تا صدای «درخواست» خود را به گوش مدیران و مسئولانی که به مطبوعات «محلی» توجه دارند و به سایت های «محلی» توجه چندانی ندارند برساند.
بزرگترین مشکل فراسوی سایت های خبری و تحلیلی، جدا از نیروهای متخصص و کارآمد، بودجه و کمبود نقدینگی می باشد، سایت هایی که به «جریان» و «جناح» و «حزبی» ی وابسته نباشند، نمی توانند در این شرایط به حیات خود ادامه دهند، چرا که آگهی و اسپانسرها را نیز جریانات سیاسی تعیین و تامین می نمایند.
سایت یزد فردا، که بنوعی همچون خبرگزاری های منطقه ای ایسنا و ایرنا و فارس و مهر، و حتی مطبوعات محلی، حجم زیادی از فضا و کادرهای خود را به خبرهای ارسالی روابط عمومی ها و سایت های دولتی اختصاص داده، برای مدیران و مسئولان شهر و استان یزد، نه ضرر دارد و نه منفعت، و بهمین دلیل ساده، بود و نبودش برای مدیران و مسئولان استان مهم و «محسوس» نیست، و اما اگر یزد فردا، یزد فردا بود و یزد امروز نبود، و از خبر و گزارش «خبربیاران» استفاده نمی کرد، اینگونه مدیران و مسئولان از کنارش بی اعتناء عبور نمی کردند.
تعطیلی یزد فردا برای ادارات و سازمان های دولتی مهم نیست، چرا که اکثر سازمانها و ادارات مهم یزد، سایت خبری داشته و برای سایت های بی خواننده و کم کاربر خود، دفتر و دستک و کارمند و ردیف بودجه هم دارند و کلی در سال هزینه می کنند، هزینه ای که همچون خبرهای آن سایت ها جایی مشخص و معلوم نمی باشد.
در راستای خوش خدمتی! و به سبک میرزابنویسی! خبرهای تولیدی سایت استانداری و روابط عمومی ارشاد، بطور مرتب و مدام، و گاه بدون ذکر منبع، بطور همزمان در خبرگزاری های منطقه ای ایسنا و ایرنا و فارس و در نهایت یزد فردا درج می شود، و انعکاس بی کم و کاست خبرهای دولتی برای دولتی ها، نمی تواند انگیزه ای برای جذب مردم و جوانان به سایت ها ایجاد نماید.
هزاران وبلاگ و سایت خبری و تحلیلی وابسته و غیروابسته، روزانه خبرهای نقاط مختلف ایران و جهان را پوشش می دهند، و تولد و مرگ صدها وبلاگ و سایت در هر ساعت، دیگر خبر چندان مهمی در عصر رسانه برای رسانه ها نمی باشند. اقیانوس پهناور رسانه، با رفتن و آمدن قطره ها تکانی هم نمی خورد!
عصر رسانه و اینترنت و خبر و ماهواره، عصر گسترده و خطرناک و خساسی است و در این عصر پر خبر، با حربه سکوت و بی خبری نمی توان که به جنگ خبر و فریاد رفت.
با وسایل و تفکرات دوران ناصرالدین شاهی نمی توان در عصر آگاهی گام برداشت، و برای رسیدن به فردای بهتر، باید که امکانات فردای بهتر را داشت.
بقول دوستی، روزگاری نه چندان دور و در کمتر از صد و پنجاه سال پیش، چهل روز بعد از ترور و مرگ ناصرالدنشاه، مردم یزد از حادثه مرگ ناصرالدینشاه با خبر شدند و نانوایی ها شلوغ و نان کمیاب شد! و امروز لحظه ای که در فینال جام جهانی و در آفریقای جنوبی، گل پیروزی بخش اسپانیا به هلند از خط دروازه عبور می کند، مردم یزد نیز همچون میلیونها تماشاچی دیگر در جهان، آن گل را تماشا می کنند و در این عصر ثانیه، دیگر که نمی توان با قهر و سکوت و جیب خالی کار خبری کرد!
در عصر رسانه، رسانه برای رسانه و تاثیر گذار بودن، خبرنگار و تحلیلگر و نویسنده و متخصص و کارشناس می خواهد و خبربیاران و دیکته نویسان و پادوهای خبری، جز به گند کشیدن فضای رسانه کار دیگری نمی توانند که انجام دهند، و این آفتی است که متاسفانه از فضای مطبوعات یزد، به فضای سایت های یزد نیز سرایت کرده.
یکی از مهمترین دلایلی که می تواند منجر به تعطیلی یزد فردا شود، فقدان آگهی و هزینه های گزاف سایت داری است، و اما تامین هزینه و بودجه به چه قیمت!؟ یزد فردا می تواند هزینه های خود را کم کرده و کاهش دهد و حتی کوچک و وبلاگ شود و اما استقلال خود را حفظ نماید.
بیایید باور کنیم که اگر رسانه های دنیا را پول می چرخاند، رسانه های ایران را عشق می چرخاند، و اما اینکه عشق بتواند در عصر پول محوری، با قدرت پول درافتد و پول را شکست بدهد، خود حرف دیگریست!!!
( قبض تلفن را باید با پول پرداخت کرد و خرید فضای مجازی هم پول می خواهد، ما یک مدت پیش که خواستیم قبض تلفن را با عشق پرداخت کنیم، تلفن و اینترنتمان قطع شد و وقتی زبان عشق به گوش کابل نوری مخابرات نرفت و کابل های مخابراتی زبان عشق را نفهمیدند، فهمیدیم عشق در عصر رسانه کشک هم نیست، چرا که کشک هم با عشق نمی دهند که کسی برود بساید و یا بمکد!)
رابرت مرداک، برای راه اندازی «فارسی وان» و آشنا شدن آن با خانواده های ایرانی، میلیونها دلار سرمایه گذاری کرده و در کوتاه مدت جواب گرفته است و حال اینکه سیمای ضرغامی با سریال اعصاب خوردکن و کند و بی محتوا و ارزان «زیرهشت» می خواهد که به جنگ «سفری دیگر» برود!
امروز تنها سایت رسمی و مورد قبول مدیران و مسئولان دولتی یزد، که نسبت به سایت های کم خواننده اصلاح طلبان، بازدید بالایی دارد و سردبیر آن به نشست های رسانه ای مدیران دولتی دعوت می شود، در برزخ «ماندن» و «نماندن» قرار گرفته، و شش سالگی خود را با شش روز سکوت جشن گرفته است. یزد فردا برای ادامه بودن و جریان داشتن در انتظار کمک مسئولان دولتی می باشد و اما آیا این مهم اتفاق خواهد افتاد!؟
یزد فردا باید می ماند و آنچه می خواست با قدرت درخواست می کرد، که اینگونه سکوت را به گونه های دیگر نیز می توان تعبیر و تفسیر کرد.
تبصره اول:

  در آستانه ورود به ششمین سال حضور یزدفردا:یزدفردا سکوت می کند ،فردائیان،یزدفردا را نقد کنند

یزدفردا